اشعار عید غدیر


غلامرضا سازگار

ای مبارک آیه ی اکمال دین عیدت مبارک
ای غدیر ای عید کلّ مسلمین عیدت مبارک
ای امین وحی، جبریل امین، عیدت مبارک
آسمان چشم دلت روشن زمین، عیدت مبارک
شیعه ی مولا امیرالمؤمنین، عیدت مبارک
یا علی ای مصطفی را جانشین عیدت مبارک

عید اهل آسمان جشن زمینی هاست امشب
ذکر کلّ آفرینش یا علی مولاست امشب


عید قرآن، عید عترت، عید دین، عید هدایت
عید امّت، عید شیعه، عید جود، عید عنایت
عید «اتممتُ علیکم نعمتی» عید ولایت
عید عفو و عید رحمت عید لطف بی نهایت
عید از مولا امیرالمؤمنین کردن حمایت
روی برگ هر گیاهی نقش بسته این روایت

کای تمام خلق! نازل آیه ی اکمال دین شد
شیر حق، نفس نبی، حیدر امیرالمؤمنین شد


کیست تا بی پرده وجه خالق داور ببیند
در غدیر خم گل لبخند پیغمبر ببیند
از جهاز اشترانش زیر پا منبر ببیند
بر فراز دست ختم الانبیا حیدر ببیند
شافع محشر ببیند ساقی کوثر ببیند
هادی و رهبر ببیند سیّد و سرور ببیند

ای تمام مؤمنات و مؤمنین مولا مبارک
این ولایت بر امیرالمؤمنین بادا مبارک


یا محمّد حکم، حکم خالق یکتاست بلّغ
یا محمّد جای ابلاغت در این صحراست بلّغ
یا محمّد آفرینش بی علی تنهاست بلّغ
یا محمّد این علی نوح و جهان دریاست بلّغ
یا محمّد این علی بر مؤمنین مولاست بلّغ
یا محمّد بعد تو حامیّ او زهراست بلّغ

یا محمّد بی علی دین مرده قرآن جان ندارد
هر که با او عهد خود را بشکند ایمان ندارد


دینِ بی مهر علی دین نیست کفر است و ضلالت
بی علی ممکن نگردد بر تو ابلاغ رسالت
بر تولاّی علی کن کُلّ امّت را دلالت
کوه طاعت بی ولای او بود کوه خجالت
نیست جز در شأن او این عزّت و قدر و جلالت
در قضاوت، در فتوّت، در مروّت، در عدالت

اوست عارف، اوست واقف، اوست کامل، اوست عادل
اوست اوّل، اوست آخر، اوست واصل، اوست فاصل


یا امیرالمؤمنین اینک به عالم رهبری کن
بر سران کلّ خلقت سر برآر و سروری کن
تو ولّی داور استی داوری کن داوری کن
آفتاب ملک جان ها! با فروغت دلبری کن
از غدیر خم بتاب و تا ابد روشنگری کن
آفتاب و ماه نَه هفت آسمان را مشتری کن

ای غدیر خم کنار مصطفی غار حرایت
ای محمّد مدح خوانت ای خدا مدحت سرایت


ای ولیّ الله، عین الله، وجه الله اعظم
ای در انگشتت زمام اختیار کلِّ عالم
ای رسالت از تو باقی ای ولایت از تو محکم
ای که از خاک سر کوی تو آدم گشته آدم
ای شده در آسمان مهمان تو عیسی ابن مریم
هر مؤخرّ را مؤخرّ هر مقدّم را مقدّم

چهره بگشا تا ببینندت که وجه کبریایی
سجده کن بهر خدایت تا نگویندت خدایی

یا علی تنها تو را باید تو را باید زعامّت
تو امامت کن امامت کن امامت کن امامت
لقمه ای از سفره ی احسانِ تو کوه کرامّت
گوشه ای از صحنه میدان تو، کلِّ قیامت
طاعت کونین بی مهرت ندامّت در ندامّت
انبیا با گفتن قد قامّتت بستند قامت

گفته در قرآن خدا مدح و ثنایت را علی جان
منبر ختم رسل بوسیده پایت را علی جان


تو جمال بی مثال حیّ سبحانی علی جان
دست حقّ، بازوی احمد، قلب قرآنی علی جان
در بهشت تن رسول الله را جانی علی جان
تو تمام دین حق، تو کلِّ ایمانی علی جان
هل اتی و کوثر و نوریّ و فرقانی علی جان
هر چه گویم در ثنایت بهتر از آنی علی جان

جان حق، جانان حق، آیین حق، ایمان حقیّ
مؤمنین را حق بود میزان و تو میزان حقیّ


میوه ی مدح تو در بستان سبز وحی روید
مصطفی باید وضو گیرد لب از کوثر بشوید
لب گشاید، دل رباید، دِر فشاند، گل ببوید
تا که اوصاف تو را بر دخترش زهرا بگوید
نازم آن چشمی که هر جا باز شد روی تو جوید
خصمت از بخل و حسادت گو بنالد گو بموید


هر که در دل دوستیّ ساقی کوثر ندارد
ذّلتش این بس که در روز جزا حیدر ندارد


بارها باید که دیوار حرم همچون در آید
قرن ها باید که چون بنت اسدها مادر آید
چشمه چشمه اشگ شوق از چشمه ی زمزم برآید
بانگ خیر مقدم کعبه به عرش داور آید
بهر استقبال، اوّل در جهان پیغمبر آید
تا به عالم یک امیرالمؤمنین دیگر آید

اوست پیر آفرینش اوست میر آفرینش
اوست شمشیر الهی اوست شیر آفرینش


کیستم من یک مسلمانم مسلمان غدیرم
غرق در بحر عنایات خداوند قدیرم
پیشتر از بودنم عشق علی کرده اسیرم
مهر مولا دستیارم لطف مولا دستگیرم
جز امیرالمؤمنین نبود در این عالم امیرم
خاک پای اهلبیتم کس مپندارد حقیرم

«میثم» این خاندان استم چه بیم از دارِ دارم
با امیرالمؤمنین فردای محشر کار دارم

******************************

غلامرضا سازگار



پیام نور به لب های پیک وحی خداست
بخوان سرود ولایت که عید اهل ولاست

با شراب طهور از خم غدیر بزن
خدا گواه ست که ساقی این شراب خداست

خم از غدیر خم و می ، می ولای علیست
و گرنه صحبت ساقی و جام و باده خطاست

غدیر ، عید خدا،عید احمد، عید علی
غدیر عید نیایش غدیر عید دعاست

غدیر صبح سپید همه سپیدی ها
غدیر ، نور خدا، دشمن سیاهی هاست

غدیر سید اعیاد و اشرف ایام
غدیر خوبتر از عید روزه و اضحی است

غدیر سلسله دار کمال دین تا حشر
غدیر آینه دار علی ولی الله است

غدیر عید همه عمر با علی بودن
غدیر جشن نجات از عذاب روز جزاست

غدیر بر همه حق باوران تجلی حق
غدیر ببر همه گم گشتگان چراغ هداست

غدیر کعبه مقصود شیعه در عالم
غدیر جنت موعود خلق در دنیاست

غدیر حاصل تبلیغ انبیا همه عمر
غدیر میوه توحید اولیا همه جا است

غدیر آیینه لا اله الا هو
غدیر ایت سبحان ربی الاعلی است

غدیر هدیه نور از خدا به پیغمبر
غدیر نقش ولای علی به سینه ماست

غدیر بر کعبه اهلل سما و اهل زمین
غدیر قبله خلق زمین و خلق سماست

غدیر یک سند زنده یک حقیقت محض
غدیر خاطره ای جاودانه و زیباست

غدیر روشنی چشم پیروان علی
غدیر از دل تنگ رسول عقده گشاست

غدیر با همگان هم سخن ولی خاموش
غدیر با همه کس آشنا ولی تنهاست

غدیر صفحه تاریخ وال من والاه
غدیر آیه توبیخ عاد من عاداست

هنوز از دل تفتیده غدیر بلند
صدای مدح علی بانوای روح فزاست

هنوز گوهر وصف علی بود در گوش
هنوز لعل لب مصطفی مدیحه سراست

هنوز لاله اکملت دینک روید
هنوز طوطی اتممت نعمتی گویاست

هنوز خواجه لولاک را نداست بلند
که هر که را پیمبر منم علی مولاست

چنانکه من همگان را به نفس اولایم
علی وصی من از نفس او به او اولاست

علی علیم و علی عالم و علی اعلم
علی ولی و  علی والی و علی اولاست

علی حقیقت روح و تمام عالم جسم
علی سفینه نوح و همه جهان دریاست

علی مدرس جبریل در شناخت حق
علی معلم آدم به علم الا سماست

علی تمامی دین ، بغض او تمامی کفر
علی ولی خدا ، خصم او عدوی خداست

علی بود پدر امت و بردار من
علی سغیر خدا و علی امیر خداست

علیست حج و علی کعبه و علی زمزم
علی سفا و علی مروه و علی مسعاست

علی صراط و علی محشر و علی میزان
علی بهشت و علی کوثر و علی طوباست

علی چو شخص پیمبر هماره بی مانند
علی چو ذات اللهی همیشه بی همتاست

علی شهید و علی شاهد و علی مشهود
علی پناه و علی ملجا و علی منجاست

علی اذان و اقامه ، علی رکوع و سجود
علی قیام و قعود علی سلام و دعاست

علی حقیقت توحید بر زبان کلیم
علی تجلی طور و علی ید بیضاست

علی وصی و دم و لحم و نفس پیمبر
علی ابوالحسنین است و شوهر زهرا

علی است حق و حقیقت بدور او گرد
علی است عدل و عدالت به خط او پویاست

علی محمد و فرقان و نور و کوثر ،قدر
علی مزمل و یاسین و یوسف و طاهاست

علی به قول محمد در مدینه علم
ز در درآی که راه خطا همیشه خطاست

حدیث منزله را از نبی بگیر و بخلق
بگو مخالف هارون مخالف موسی است

بود وصی نبی آنکسی که نفس نبی است
گرفتم (اینکه حدیث)غدیر یک رویاست

کننده در خبیر بود وصی رسول
نه انکه کرد فرار از جهاد ، عقل کجاست

کسی که گفت سلونی ، سزد امامت را
نه آن کسی که بلولا ، به جهل خود گویاست

کسی که جی نبی خفت جانشین نبی است
نه آنکه راحتی جان خویش را می ساخت

چگونه قاتل زهرا امام خلق شود
مدینه مرد شرف نیست یا علی تناست

چگونه مهر بورزند به آن ستم گستر
که دود آتش او دور خانه زهراست

چگونه غیر علی را امام خود داند
که او سراپا آیینه رسول خداست

حدیثی از دو لب مصطفی مراست به یاد
به آب زر بنویسم اگر رواست رواست

خدا گواه است پی دشمن علی نروم
حلال زاده رهش از حرام زاده جداست

کسی که بت شکند بر فراز دوش نبی
برای حفظ خلافت ز هر کسی اولاست

گواه من به خلافت همان وجود علی است
که آفتاب بتایید آفتاب گواه است

بود امامت او در کتاب حق معلوم
چنان که صورت خورشیددر فضا پیداست

به دیدگان خدا بین مرتضی سوگند
کسی که غیر علی دید دیده اش اعماست

عبادت ثقلینت اگر بود فردا
تو را بدون ولایت به ویل و اویلاست

به آن نبی که علی را وصی خود فرمود
به آن نبی که تمامش ثنای آن مولاست

صواب نیست صوابی که بی ولای علی است
نماز نیست نمازی که بی علی برپاست

شکسته باد دهانی که بی علی باز است
بریده باد زبانی که بی علی گویاست

تمرد است بدون علی اگر طاعت
تاسف است سوای علی ، اگر تقواست

به آیه آیه قران به حق پیغمبر
که راه غیر علی مرگ و نیستی و فناست

خدا گواست که هر کس رهش جدا زعلی است
بسان لشکر فرعون راهی دریاست

اگر تمام خلایق جدا شوند از او
خدا گواست که راه تمام خلق خطاست

به جای حور به بوزینه دست داده و بس
کسی که غیر علی را امام ورهبر خواست

به صد هزار زبان روح مصطفی گوید
که ای تمام امت علی امام شماست

من و جدا شدن از مرتضی خدا نکند
که هر که گشت جدا از علی جدا زخداست

کسیکه فاطمه از ظلم او غضبناک است
امامتش غم واندوه و رنج و بلاست

مگرنگفت نبی خشم دخترم زهرا
شرار خشم خداوندگار بی همتاست

مگر نگفت نبی با هم اند ، حق و علی
اگر علی نبود در میانه حق تنهاست

تمام قرآن در حمد و حمد بسم الله
تمام بسمله در با علی چو نقطه باست

خدا  گواست که امروز هر که پیرو اوست
مصون زنار جحیم و عذاب حق فرداست

علی کسی است که یک  ذره از ولایت او
نجات بخش تمامی خلق روز جزاست

علی کسی است که یک خردل از محبت او
نکوتر است ز دنیا و آنچه در دنیاست

اگر زخاک درش کسب آبرو نکند
یقین کنید که در حشر آبرو رواست

چنانکه غیر خدا را خدای نتوان گفت
اگر بغیر علی کس خلیفه گفت خطاست

بگو که بند ز بندم جدا کنند به تیغ
ز بند بندم آید ندا علی مولاست

ا گر به تیغ کشندم و یا به دار کشند
زبان نه بلکه وجودم به حمد او گویاست

به حق کسی نیرد راه جز ز راه علی
به هوش با ش که راه علی بود ره راست

لوا یحمد بدست علی بود فردا
تمام محشر در ظل این بلند لواست

پیمبران همه در تحت دین لوا آیند
که این لوای مقدس همان لوای خداست

الا کسی که تو را از علی جدا کردند
پناگاه تو در آفتاب حشر کجاست

مرا بروز قیامت خبلد کاری نیست
بهشت من همه در صورت علی پیداست

جهنم است بهشتی که بی علی باشد
جحیم با رخ نورانی علی ، زیباست

کجا امام توان یافتن چو شخص علی
که هم کلام خداوند و هم نشین گداست

اگر به چشم شما آفتاب نور دهد
وگر که سایه این نه سپهر بر سر ماست

اگر نسیم سحر می ورزد به لاله و گل
اگر به ظلمت شب ماه را فروغ و ضیاست

اگر تمات سماوات از ستاره پرند
و گر چو مائده  لبریز دامن صحراست

اگر فرشته و حور است و آدمی و پری
اگر زمین و سما و بهشت و عرش علاست

اگر سیاه و سفید است و اصغر و احمد
اگر که روز و شبی یا که صبح و مساست

خدا  گواست که از یمن دوست علی است
علیست  باعث خلقت ، علی خدای گواست

عل یولی خدا بود پیش از انکه خدای
به حرف کن ، همه کائنات را آرست

خدا برای علخل کرد عالم را
چنانکه خلقت او بری خود می خواست

تمام عالم ایجاد بی وجود علی
بان کشتی بی ناخدای در ، دریاست

مرا بس است تولای چهارده معصوم
که این ولایت فوق تمام نعمتهاست

مگر نکفت پیمبر کتاب و عترت من ؟
امنتی است که پیوسته در میان شماست ؟

مگر نگفت که این دو ، زهم جدا نشوند
اگر جدا ز یکی هر که شد ز هر دو جداست

مگر نگفت که این دو ، چو این دو انگشت اند
کز اتحاد یکی گرچه در شماره دو تاست

عبادت ثقلین است بسته بر ثقلین
که مهر طاعت هر بنده مهر ال عباست

درود باد به ارواح چهارده معصوم
که در طریقت آنان نجات هر دو سراست

بتول و چار محمد  حسین و چار علی
دو نامش حسن و آندو جعفر و موساست

بجز محبت آنان نجات نیست که نیست
زنید چنگ به دامانشان ، نجات اینجاست

هنوز محفل ذکر علی است خاک غدیر
ولی چه سود به گوش کسی است که ناشنواست

بگو که خصم شود منکر علی چه باک
که آفتاب به هر سو نظر کنی پیداست

گرفتم انکه حدیث غدیر و قول رسول
مراد دوستی آن امام ارض و سماست

چرا بگردنش افکند ریسمان امت
چه شد که دود ز کاشانه علی برخواست ؟

سوال من ز تمامی مسلمین این است
بدوست اینهمه آزار نه ،به خصم رواست ؟

چو عمر صاعقه کوتاه باد دورانش
خلافتی که دوامش به کشتن زهراست

برای غضب خلافت زدند فاطمه را
شرف کجاست مروت کجاست رحم کجاست

شکستن در و ، بی حرمتی به خانه وحی
مودتی است که درباره ذوالقربی است ؟

اگر قصیده "میثم " بود صدوده بیت
که در عدد صد  و ده نام آن ولی خداست

فضائلی است علی را که گفتن هر یک
نیازمند هزاران قصیده غراست


******************************

غلامرضا سازگار


خلق عالم را ندای یا امیرالمومنین است
ایـن صدای دلربای رحمه للعالمین است

اهل عالم اهل عالم عید ما عید غدیر است
هر كسی دارد امیری بهر ما حیدر امیر است

مـا طرفـدار ولایت حـامی قـرآن و دینیـم
هر چه پیش آید خوش آید با امیرالمومنینیم

اهل عالم اهل عالم در غدیر خم بیایید
تـا بـه فرمان محمد با علی بیعت نمایید

این علی حبل المتین است این علی حق الیقین است
این علی هم جان قرآن این علی هم روح دین است

ذكر و تسبیح و عبادت بی علی معنا ندارد
عشق و ایثار و شهادت بی علی معنا ندارد

یـا علی مولا علی جان ای تمام بـود و هستم
هر كه بودم هر كه هستم من فقط دل بر تو بستم

******************************


علی اكبر لطیفیان

دستان تو حالا شده بالاترین دست
جبریل بوسه می زند بر اینچنین دست

خلق ازل ، کارِ ابد بر عهده یِ توست
ای اولین دستِ خدا ، ای آخرین دست

آن دست ها را آنقدر بالا گرفتند
تا داد یزدان با امیرالمؤمنین دست

یادِ تو و دست تو افتادم وقتی
در علقمه افتاد بر روی زمین دست

هر سه حکایات نگاهت را نوشتند
پس آفرین آب، آفرین مشک، آفرین دست

این دست ها که پیش روی ما باز است
از پشت ، بسته میشود روزی همین دست

پشت و پناه محکمی بودند این ها
زهرا توقع داشت در کوچه از این دست

دست مغیره ، دست زهرا ، دادِ بی داد
افتاد دست بدترین ها بهترین دست

******************************


غلامرضا سازگار

گوش‌هـا بـاز کـه امروز هزاران خبر است
خبری خوب‌‌تر از خوب‌تر از خوب‌تر است

صـف ببندیـد کـه هنگـام نماز روح است
در گشایید که جبریل امین پشت در است

همگـی عیـد بگیریـد کـه عید آمده است
ایـن همـان عیـد خدای احد دادگر است

سـورۀ مائده خوانیـد کـه صـد مائـده نور
از خـدا در دل هــر آیـۀ آن مستتر است

هـر طـرف مـی‌نگرم قافلـه در قافلـه دل
هر دلی بال‌زنـان سوی علـی رهسپر است

این همان عید غدیر است که در خم غدیر
گوش‌هـا یکسـر بـر خطبـۀ پیغامبـر است

خطبۀ ختم رسل حکم خدا مدح علی است
خطبه‌ای که سندش مستند و معتبـر است

ایهـا النـاس هـر آنکـس کـه منـم مولایش
ایــن علـی او را تـا روز جــزا راهبــر است

این علی بعـد نبـی رهبر و مـولای شماست
این علی منجی یک خلق به موج خطر است

این علـی وجـه خـدا چشـم خدا گوش خدا
این علی دست خدا بازوی فتـح و ظفر است

من همـان شهــر علومــم همه باشید گواه
که علـی تـا ابدالدهـر بـر این شهر، در است

این امـام است امـام است امـام اسـت امـام
که امامت به وجودش همه‌جا مفتخر است

چشم، بی‌نور علی تا صف محشر کـور است
دین بی مهر علی پیکر بی‌دست و سر است

شرر نار همان بغض علی بـغض علـی است
مهـر او پیشِ روی آتـش دوزخ سپـر است

بــه تمـام بشـر اعـلام کنــد ختـم رسل
که علــی بـن ابیطالـب خیــرالبشر است

خصـم او را پسـر مـادر خـود باید خواند
غیر از این چاره نداریم که او بی‌پدر است

بی‌نمــازی اسـت اگـر بی‌علی آرید نماز
این نمازی که اجرش همه نار سقر است

مهر پروندۀ اعمـال شما مهـر علـی است
بی‌علی طاعت کونیـن زیان و ضرر است

گر دو صد کـوه طلا در ره معبـود دهید
بی تـولّای علـی جملـه هبا و هدر است

هر که شد خصم علی خصم نبی خصم خداست
در حقیقـت ز زنــازاده زنازاده‌تــر است

دشمن آل محمّـد چـو بــه محشـر آید
آتش خشم خدا از نفسش شعله‌ور است

به سر دوش رسول و به کف پای علی
بنویسیـد علـی بـت شکـن بی‌تبر است

بـی‌ولایش نفسـی گـر بزنــد جبـراییل
کمتر از مرغ زمین خوردۀ بی‌بال و پر است

جنـت از مهـر محبّـان علـی شاخـۀ گـل
دوزخ از بغض غلامان علی یک شـرر است

بــی تولّای علــی نیـست رسـالت کامـل
ثمــر بــاغ نبــوّت همه از این شجر است

نخل‌هــا جملــه گواهـند خــدا مـی‌داند
که علی تشنه، ولی تشنۀ اشک سحر است

سجده بی‌مهر علی سجده به بت باشد و بس
روزه بـا بغـض علـی نیــز گنـاه دگر است

جنّت و کوی علی هست چو یک قطعه زمین
کوثـر و مهر علی قصـۀ شیـر و شکـر است

صورت حق و علی صورت غیب است و شهود
طلعت احمد و او سـورۀ شمس و قمـر است

“میثم”این فخر تو را بس که از این مزرع عمر
نخـل سرسبـز تـو را بـار ولایـت ثمر است




موضوعات مرتبط: عید غدیر

برچسب‌ها: اشعار عید غدیر
[ 8 / 7 / 1394 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 62 صفحه بعد